برخي از پژوهشگرها روي اين موضوع متمركز شدهاند كه آيا عشق آتشين صرف نظر از عشق نافرجام، يك بيماري است يا نه؟
و جالب است بدانيد روانشناسان بيشترين شباهت را بين عشق و يک بيماري خاص رواني به نام وسواس اجباري مشاهده كردهاند.
در اين بيماري، افكار خاصي به ذهن هجوم ميآورد كه فرد گريزي از آنها ندارد. اين افكار او را مجبور به ايجاد رفتارهاي خاصي ميكند كه اگر انجام ندهد دچار تنش و اضطراب زيادي ميشود! مثلا کسي عادت دارد هر شب 20 بار ريشش را شانه بزند و اگر 19 بار اين كار را انجام بدهد درونش منقلب ميشود و نميتواند آسوده بخوابد!
عشق نه فقط در ظاهر و علايم باليني شبيه اين بيماري است، كه از نظر آزمايشگاهي هم به آن شباهت دارد.در بيماري وسواس اجباري، يك ناقل خاص در سلولهاي پلاكت خون بيمار افزايش پيدا ميكند.
پژوهشگري به نام مارازيتي، افراد عاشق را به اين طريق آزمايش كرده و به اين نتيجه رسيده كه آنها هم درست همين حالت را دارند. گويي عشق يک حالتي شبيه به وسواس اجباري ايجاد ميكند كه در آن فرد عاشق دچار افكار و عادتهاي خاصي ميشود كه نميتواند از دست آنها خلاص شود! مثل تماس گرفتن پي در پي با معشوق و فكر كردن مداوم به او كه عملكرد عادي ذهنش را مختل ميكند.
مي پرسيد چه کنيم؟ هوش عاطفيتان را بالا ببريد!
پژوهشها نشان دادهاند كه «هوش عاطفي» يكي از مهمترين عوامل موفقيت ازدواج است. هوش عاطفي نوعي از هوش است كه به ما كمك ميكند به احساساتمان آگاه باشيم، بتوانيم عواطف مان را خوب بيان كنيم و آنها را خوب كنترل و هدايت كنيم.